قفسه کتاب : )

این وبلاگ محلی برای یادگیری، اطلاع رسانی و گردهمایی اعضای سی امین دوره ی کارگاه شورا کتاب کودک است و مستقل از شورا می باشد

قفسه کتاب : )

این وبلاگ محلی برای یادگیری، اطلاع رسانی و گردهمایی اعضای سی امین دوره ی کارگاه شورا کتاب کودک است و مستقل از شورا می باشد

در کافه ی جوانی گم شده - پاتریک مودیانو

تِم رمان «در کافه‌ جوانی گم‌شده» همان تِم آشنای داستان‌های پلیسی است: لوکی زنی است، باهوش و زیبا که به ناگاه در زندگی جمعی پدیدار شده، تاثیر مرموز و شاید مخرب خود را گذاشته و بعد بسان غبار ناپدید شده است. و حالا کارآگاهی به درخواست همسر او جستجویی را شروع می‌کند که باز بر طبق همان کهن‌الگوهای داستان‌های پلیسی مدام پیچیده و پیچیده‌تر می‌شود.

گرچه تمِ اصلی رمان مطابق با همان اصل پذیرفته شده‌ی داستان‌های پلیسی است اما روایت آن دهن‌کجی آشکاری است به همان قاعده‌ی تخطی ناپذیر. مودیانو قدرت راوی همه‌چیزدان را (یا راوی‌ که تلاش می‌کند همه چیز را بداند) شکسته است.

رمان«در کافه‌ی جوانی گم‌شده» را چهار راوی روایت می‌کنند و روایت هر کدام از آن‌ها نه تنها چهره‌ی لوکی را آشکار نمی‌کند که مدام خطوط به ظاهر مشخص سرنوشت او را کج و معوج می‌کند. رمان سرشار است از سرک کشیدن به فضاهای شهری و خلوت‌گاه‌هایی که به نظر بیهوده حکایت شده است. اما،جوهره‌ی رمان نه یک داستان شلخته‌ی پلیسی است نه یک جستجوی شوق‌انگیز جغرافیایی. و آن هم به یک دلیل ساده: پاتریک مودیانو از بزرگترین رمان‌نویسان سنت اروپایی است و تفکر حاکم بر رمان او بیش از آنکه زاییده‌ی یک فریب‌کاری پلیسی یا یک جستجوی اقلیمی باشد، از یک کنکاش اگزیستانسیالیستی سرچشمه می‌گیرد.
«لوکی گم‌شده است»، به نظر می‌رسدکه این، قطعی‌ترین حقیقت رمان است. اما فقط به نظر می‌رسد چرا که می‌توان چنین استنتاج کرد:«لوکی، لوکی را گم‌کرده است». دوباره با همان مفاهیم آشنای مودیانو سروکار داریم. هویت، حقیقت، زندگی و راز.
فصل سوم رمان را لوکی روایت می‌کند اما بهتر است مکثی کنیم و نخستین خطوط این فصل را با هم بخوانیم:«در پانزده‌سالگی نوزده‌ساله نشان می‌دادم، شاید هم بیست... اسمم ژاکلین بود نه لوکی...».
به نظر می‌آید که باز به دنیای وهم‌آلود کافکا بازگشته‌ایم: دنیایی که حتی کاراکترها اسمی ندارند یا نمی‌توانند اسمی داشته باشند. جستجوی لوکی در این رمان همان‌قدر بیهوده است که خطاب کردن لوکی، ژاکلین یا هر اسمی دیگر...
دنیایی سرشار از عدم قطعیت.

یک روز دیگر - میچ البوم

چیک بنه تو بازیکن نه چندان مشهور بیس بال است که به زودی از دور مسابقات خارج می شود . بعد از مدتی مادر او فوت می کند و او الکی می شود و رفتار ناشایستی در پیش می گیرد . همسر و دخترش او را ترک می کنند و ماریا دخترش حتی در مراسم ازدواجش نیز او را دعوت نمی کند . چیک تصمیم میگرد خودکشی کند اما موفق نمی شود و در حالت بیهوشی ، مادرش باز می گردد و در عالم خیال آنها یک روز دیگر را با هم می گذرانند تا حرف های نزده را مرور کنند .
خیلی زیبا و احساسی بود . دوستش داشتم . فصل هایی داشت تحت عنوان مواقعی که مادر از من حمایت کرد ، مواقعی که از مادر حمایت نکرد م . وای واقعا گریه آور و دردناک بود . نمونه بارز کارهایی که همه مون کردیم ، چه راحت دل مادرامون را شکستیم و چه راحت از همه آرزوهاشون برای ما گذشتن . کتاب نوعی ادای دین به مادران است . امیدوارم بخونیدش و همه مون از امروز حتی اگه شده یک ذره به رفتار خودمون با مادرمون و رفتار مادرمون با خودمون بیشتر دقت کنیم و قدر اونها را بیش از پیش بدونیم .
نسخه صوتی این کتاب هم با صدای میکایی شهرستانی توسط انتشارات کاروان روانه بازار شد ه . در ضمن ترجمه های مختلفی از کتاب با عنوان های دیگر هم هست ، من به دلیل تجربه خوبم از خانم گرکانی این یکی را انتخاب کردم . طرح جلد بامزه ای هم داره .
جالبه بدونید میچ البوم زمانی به طور جدی تصمیم داشته موسیقی دان بشه اما بعد از عدم موفقیت به سراغ تحصیل در رشته روزنامه نگاری و بعد هم  MBA می ره .

در انتظار یک زندگی طبیعی - لسلی کادر

فرض کنید دختر نوجوانی هستید دوازده ساله. پدرتان وقتی سه ساله بودید از پیش‌تان رفته. مادرتان هم جز دردسر هیچ ندارد. خانه‌ درست و حسابی هم ندارید و در یکی از کاراوان‌های سیار زندگی می‌کنید. تنها دلخوشی‌تان، ناپدری و دخترانش (یعنی خواهرهای ناتنی شما) است که او هم کمابیش گرفتار زندگی خودش است اما مثل دختر خودش دوست‌تان دارد.مادرتان حق قیمومیت قانونی شما را به خاطر بی‌توجهی‌ها و رفتارهای خودخواهانه‌اش از دست داده و رفته دنبال زندگی خودش و با یک خبر تکان‌دهنده برگشته است. شما را داده‌اند دست بهزیستی تا خانواده‌ای پیدا شود و به فرزندخواندگی بپذیردتان. و این‌ها در حالی است که شما آرزوی دیگری در سر دارید، آرزوی یک زندگی معمولی.»

نویسنده‌ فقط برای این کتاب، هشت جایزه برنده شده که از میان آن‌ها می‌توان به جایزه‌ی انجمن کتابخانه‌های آمریکا، بهترین کتاب به انتخاب انجمن کتابفروشان آمریکا و جایزه‌ی ادبی کنتیکت اشاره کرد. او پیشتر به‌خاطر کتاب تصویری «خانم برایدی یک بیل انتخاب کرد» برنده‌ جایزه‌ معتبر کلدکات شده بود. کانر در این کتاب، زندگی مردمان عادی را روایت کرده و دشواری‌هایی که هر کسی ممکن است روزی در زندگی با آن‌ها روبه‌رو شود. اما شاید مهم‌ترین پیام کتاب در یک واژه خلاصه شود: امید. اَدی در سیاه‌ترین روزها هم قلبش از امید می‏درخشد و همین امید است که تحمل دشواری‌ها، دوری‌ها، فقر و تنهایی را برایش ممکن می‌کند.

در پشت جلد کتاب می‌خوانیم: «ادی در انتظار یک زندگی طبیعی است، اما شیوه‌ زندگی مادرش «همه یا هیچ» است. یک روز جشن و غذای فراوان و روز دیگر قابلمه‌های خالی و تنهایی برای ادی. «همه یا هیچ» هرگز به زندگی طبیعی نمی‌رسد، ولی ادی اُمیدش را برای رسیدن به آرزویش از دست نمی‌دهد...»

لسلی کانر در حومه‌ شنکتدی ( Schenectady) از ایالت نیویورک بزرگ شد. او اغلب سر راهش به شهر، از پلِ فریمن ( Freeman) عبور می‌کرد. این کتاب الهام گرفته از زندگی مردمی عادی است که به دور از زرق‌وبرق زندگی مدرن، در آن منطقه زندگی ‌کرده‌اند. لسلی این داستان را نامه‌ای عاشقانه به شهر شنکتدی می‌پندارد. کتاب دیگر او، خانم برایدی یک بیل انتخاب کرد،برنده‌ی جایزه‌ی کالدکات (Caldecott)شده است.

دوکریم مرده است - آرتور آسابرگر

دورکیم مرده است! یک رمان پلیسی است. نقش اصلی را در این رمان کارآگاه بزرگ شرلوک هلمز و همکار مورد اعتماد او، دکتر جان واتسن، به عهده دارند. اما این رمان، مانند بسیاری از داستان‌های پلیسی، داستانی درباره‌ی اندیشه‌هاست و اندیشه‌هایی که در این داستان با آن‌ها مواجه می‌شویم از آنِ برخی از مهم‌ترین جامعه‌شناسان و اندیشمندان اجتماعی قرن‌های نوزدهم و بیستم است: دبلیو.ای.بی. دوبوآ، امیل دورکیم، زیگموند فروید، گئورگ زیمل، ماکس وبر، ولادیمیر لنین و بئاتریس وب.
موضوعاتی که در این کتاب درباره‌ی آن‌ها خواهید آموخت عبارت‌اند از: بوروکراسی، رفتار خلاف هنجار، خودکشی، رابطه‌ی میان دین و سرمایه‌داری، انواع گوناگون اقتدار، کاریزما، تضاد طبقاتی، ناخودآگاه، عقده‌ی ادیپ، نظریات فمینیستی، قدرت اعتقادات و ارزش‌ها، مسائل مربوط به نژاد، قدرت تصورات جمعی، نمادها، و بسیاری دیگر.