ماجرای هولناک و بهتآور موسوم به پرونده فریتزل اتریشی در سال 2008 میلادی مردم جهان را تکان داد. پیرمردی که دختر خود الیزابت فریتزل را برای بیست و چهار سال در یک اتاق حبس نمود و بارها به او تجاوز نمود. این دختر طی این مدت هفت فرزند به دنیا آورد، که بیشتر آنها به دلیل نبود امکانات مناسب زندگی درگذشتند. این رویداد تلخ و باورنکردنی انعکاسی وسیع در رسانههای گروهی جهان داشت و موجی از نفرت و تأسف را در مردم ایجاد کرد.
روشن است که آثار ادبی شاخص با وجود همه پیچیدگیهای احتمالی خویش هیچ گاه نسبت به جامعه بیتفاوت نبودهاند و در لایههای مختلف آنها میتوان تأثیر این رویدادها را رصد نمود.
این اتفاق عجیب که توانست خوراک لازم برای صفحات حادثه محور نشریات مختلف جهانی را فراهم نماید، توسط یک نویسنده زن جوان ایرلندی (که در کانادا زندگی میکند) به نام «اما دون اهو» نیز مورد توجه قرار گرفت. دون اهو با الهام از این رویداد، رمانی به نام «اتاق» را خلق میکند که به فاصله اندکی پس از انتشار به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده، در فهرست نهایی جوایز ادبی مطرحی قرار گرفته و فروش بسیاری را نیز برای ناشرش به همراه میآورد. دون اهو که خود دکترای زبان انگلیسی دارد تا کنون هفت رمان، یک مجموعه داستان کوتاه و تعدادی شعر و نمایشنامه را به رشته تحریر در آورده است. شاید در نگاه نخست و با توجه به موضوع و سرچشمه الهامبخش این نویسنده به نظر برسد که رمان، یک رمان حادثهای جنایی است که با نگاهی عامهپسند نگاشته شده است. اما واقعیت چیز دیگری است.
خود خانم دون اهو از این که کتاب او به شدت تحت تأثیر و در راستای ماجرای فریتزل مطرح میگردد ناخرسند است. او معتقد است که این رویداد صرفاً برای او یک منبع الهامبخش برای خلق یک اثر ادبی مستقل بوده است.
راوی پنج ساله
"اتاق" داستان مادر و کودکی است که در یک اتاق کوچک زندانی شدهاند. مادری که پیش از محبوس شدن تجربه جامعه واقعی را دارد. اما این کودک پنجساله تمام دوران زندگی خویش را در همین اتاق گذرانده است و هیچ تجربه مستقیمی از جهان واقعی ندارد. داستان در دو بخش اصلی روایت میشود: دوران اسارت در اتاق و دوران آزادی و رهایی از اتاق.
داستان را «جک» کودک پنج ساله روایت میکند و مخاطب با شنیدن صدای او با ماجرا درگیر میشود. خود این نکته که روایت داستان بدین گونه انتخاب شده بسیار حائز اهمیت است به دلیل این که در حوزه شخصیتپردازی نویسنده مجبور بوده تا ویژگیهای کودکی را در این نوع روایت لحاظ نماید. جهان اطراف را کودکی روایت میکند که تصوری از جهان ترسناک بیرونی ندارد و جز راستگویی و ذهنیتی کودکانه چیز دیگری برایش معنی ندارد. این شخصیت و انتخاب نوع روایت من را به یاد شخصیتپردازی خاص و ویژه فرناندو آرابال نمایشنامهنویس مطرح اسپانیایی میاندازد. شخصیتهایی که با سادگی و ذهنی کودکانه به محیط و اتفاقات اطراف خود مینگرند.
یک اثر به شدت فلسفی و مبتنی بر مسائل روانشناختی
"اتاق" این گونه و با این جملات آغاز میگردد: «امروز پنج سالم شد. دیشب وقتی تو کمد خوابیدم، چهار سالم بود ولی وقتی تو تاریکی صبح زود از توی رختخواب پا شدم، پنج سالم شد. اجی مجی لاترجی. قبلش، سه ساله، یک ساله و صفر ساله بودم. «زیر صفر هم بودم؟»
دون اهو این اتاق کوچک را چنان پیچیده و با ظرافت (منظور توصیف فیزیکی نیست) توصیف نموده که زمانی که ما توسط او به اتاق وارد میشویم مجبوریم نفس را در سینه حبس کنیم.
این رمان، یک اثر به شدت فلسفی و مبتنی بر مسائل روانشناختی است. عکسالعمل و رفتار دو شخصیت اصلی مادر و کودکش بسیار قابل بررسی و تحلیل است. مادر که تجربه جهان واقعی را نیز دارد پس از سالها انتظار میتواند از این دخمه رهایی یابد. اما زمانی که با دنیای بیرون ارتباط برقرار میکند خود را در زندانی دیگر مییابد که محدودیتهای یک زندان واقعی را دارد.
گاردین درباره رمان اتاق و تأثیر آن بر مخاطب مینویسد: «اتاق (دون اهو) نه تنها قلب را به درد میآورد بلکه روح را نیز به چالش میکشد.»
دون اهو از نشانه شناسی کامل و دقیقی در نگارش این اثر بهره برده است. زندان، رابطه مادر و کودک در دوران اسارت در اتاق و پس از آن، تلویزیون و... همه و همه نشانههایی هستند که تأویلهایی جدی را به همراه خواهند داشت. به نظر میرسد که دون اهو به نقد جامعه مدرن و پیچیدهای که در آن زندگی میکند (جامعه بسیط بشری نه جغرافیایی) میپردازد؛ و شاید بتوان یکی از اساسیترین محورهای ارزشمند این اثر را بررسی روابط درون اجتماع دانست.
منتقد روزنامه نیویورک تایمز تشبیه جالبی را برای اتاقی که حوادث در آن اتفاق میافتد به کار برده است. او اتاق را به یک رحم بزرگ تشبیه میکند که تمام پیچیدگیهای رحم یک مادر را جهت آمادهسازی کودک برای ورود به جهان واقعی دارد.
جک کودک پنج ساله این رمان با وجود این به دلیل تمام محرومیتها و دوری از جامعه رشد و توسعه ذهنی لازم را به دست نیاورده و به شدت نسبت به مادرش حس یکپارچگی و یکی بودن را دارد.
ذهنیت جک بر اساس آنچه درون اتاق وجود دارد شکل گرفته است. او هیچ ایده و تصوری نسبت به جهان بیرون از اتاق ندارد. البته باید به این مقایسه مهم و درخور اندیشیدن نویسنده نیز توجه کرد. مقایسه جهان واقعی با تمام پیچیدگیهایش و جهان درون اتاق با همه محدودیتها. اما شاید این دو جهان تفاوت چندانی هم با یکدیگر نداشته باشند.
عنصر تلویزیون که یکی از اساسیترین ابزارها و لوازم محدود درون اتاق است اهمیت زیادی دارد. این وسیله در ایجاد درک و شاید آموزش کودک داستان نقش اساسی را ایفا میکند. شاید چندان بیمناسبت نباشد اگر فرض کنیم که نویسنده اشارهای جدی به کارکرد رسانهها دارد. رسانههایی که در جامعه ظاهراً مدرن امروز دنیای مد نظر خود را خلق کرده و به مردم معرفی میکنند.
شخصیت منفی داستان نیک پیر همان فردی است که این دو را در اتاق زندانی نموده است. نویسنده کتاب به دلیل اهمیت خلق فضا و جهان این مادر و کودک توجه چندانی به این شخصیت منفی ندارد. هیچگاه با نیت، اهداف و وجوه شخصیتی او آشنا نمیشویم. نمیتوانیم به راحتی به این قضاوت برسیم که او یک جنایت کار است که در مقابل جامعه قرار گرفته و یا بر عکس خود او نیز محصول و یا حتی قربانی نظام اجتماعی حاکم است؟
دون اهو به ما اثبات میکند که همگی ما زندانیانی هستیم که اسیر جهان خودساخته خویش گشتهایم. رابطه را به فراموشی سپرده و اسیر روابط مدرن و پست مدرن گشتهایم. او به کمک یک کودک پنج ساله تلخیها و ناکامیها را به ما نشان میدهد؛ و شاید قصه را کودکی روایت میکند تا گزندگی آن کمتر شود.
«اتاق» و مخاطب
"اتاق" به شدت احساسات مخاطب را دستمایه بازی قرار میدهد، و از این بابت میتوان آن را رمانی حسگرایانه دانست. اما مخاطب (ایرانی) زمانی که اثر را میخواند کمی احساس خستگی میکند و شوق جدی برای ادامه ماجرا در او ایجاد نمیشود. البته شاید باید علت را در ریتم کند بخشهای ابتدایی کتاب دانست که البته در ادامه سرعت مییابد؛ و همچنین اهمیت ترجمه و تأثیر آن را نیز نباید بر این مسئله بیتأثیر دانست. با وجود زحمت در خور تقدیر آقای علی قانع و محمد جوادی که هر دو همزمان این اثر را ترجمه نمودهاند (به طور مستقل) اما شاید ترجمه روانتر و نزدیکتر به متن اصلی نیز در ارتباط مخاطب ایرانی با اثر راهگشا باشد.
اما در هر حال برای مخاطب ایرانی که تشنه آشنایی با ادبیات معاصر جهان است، مطالعه رمانی که هنوز زمان زیادی از نگارش آن طی نشده وسوسه کننده است. آن هم رمانی که منتقدین و شخصیتهای ادبی بسیاری به تمجید و گفتگو درباره آن پرداختهاند.